نوشته شده توسط : dr

خلاقیت، مهارتی است که باید یاد گرفته شود، مورد تمرین و آموزش قرار بگیرد و به تدریج توسعه پیدا کند. فرهنگ مدرن اغلب به خلاقیت، به عنوان یک موهبت طبیعی و ذاتی برای افراد نگاه می کند. هنرمندان همیشه با عباراتی مانند "شما بسیار با استعداد هستید” مورد ستایش قرار می گیرند، اما در حقیقت، استعداد و مهارت در کنار کمی تلاش و کوشش امکان پذیر است. تردستی و شعبده بازی نیاز به تمرین دارند همان طور که موج سواری، کدنویسی و حتی رانندگی نیاز به تمرین دارند.

 

خلاقیت هم از این قاعده مستثنی نیست. وقتی شما خلاقیت را به بخشی از زندگی روزمره ی خود تبدیل می کنید، امکان رشد بیشتری را برای آن فراهم خواهید کرد. اما چگونه خلاقیت را به بخشی از زندگی روزمره ی خود تبدیل خواهید کرد؟ در این قسمت، به ارائه ی ۸ پیشنهاد در این باره می پردازیم و شما می توانید حتی از ۱۰ دقیقه آینده شروع به کار کنید.

1- بی هدف به کشیدن و یا نوشتن چیزی بپردازید.

اگرچه در مدرسه بارها و بارها به ما تذکر داده شده است که این کار را انجام ندهیم و به کلاس درس توجه کنیم و حتی ممکن بوده که به خاطر این کار توبیخ شده باشیم، اما اکنون زمان آن فرا رسیده که این کار را دوباره انجام دهیم. این کار، برخلاف تفکرات عمومی، به معنای نداشتن تمرکز نیست. بلکه در حقیقت، می تواند به شما کمک کند تا در زمان حال حضور داشته باشید و خود را در فعالیتی که ممکن است در حال تغییر جهت از آن هستید درگیر کنید. سونی بروان، نویسنده ی کتاب "انقلاب خط خطی کردن” به این نکته اشاره می کند که برخی از بزرگترین متفکران، از هنری فورد گرفته تا استیو جابز از این روش به منظور جرقه ای برای بروز خلاقیت استفاده می کردند. این روش می تواند به بهبود حافظه ی یادآوری و فعال شدن گذرگاه های عصبی منحصربه فرد بپردازد و به ایجاد بینش های جدید و مسیرهای شناختی منجر شود. برخی از شرکت ها حتی به تشویق کارکنان خود به منظور انجام این کار در طول ملاقات ها می پردازند.

تبلیغات میان متنی

 

سئو سایت برای موتورهای جست و جو و همچنین  تبلیغات گوگل  از جمله مهمترین روش ها برای بیشتر دیده شدن سایت شما به حساب می آید. شرکت پیام آوا خدمات طراحی سایت تهران و سئو را با مناسب ترین قیمت به شما ارائه می دهد. بازاریابی و تبلیغات به رکن اساسی جامعه امروز ما تبدیل شده است.

 

تبلیغات میان متن

2- در کلاسهایی ثبت نام کنید که قبلا هیچ گاه در آن ها شرکت نکرده اید.

خلاقیت، در زمانی که شما خود را به خارج از منطقه ی امن خود هدایت می کنید و چیزهای جدیدی یاد می گیرید ، شکوفا می شود. بسیاری از جوامع به ارائه ی کلاس های آموزشی برای بزرگسالان می پردازند. این کلاس ها معمولا بسیار غیررسمی و خودمانی هستند که مبتدیان بسیاری در این کلاس ها شرکت می کنند. شما می توانید نقاشی، سفالگری یا نجاری را امتحان کنید. یا یادگیری یک زبان جدید، استفاده از ابزارهای تازه و یا کلاس های آشپزی را به لیست خود اضافه کنید.

3- محیط مناسبی را برای خود ایجاد کنید.

حقیقت این است که هر فردی (حتی شما) می تواند خلاق باشد. شما نیاز به یک محیط مناسب، در کنار وجود محرک ها و حمایت دارید. گوگل برای سرزنده نگه داشتن کارکنان خود به ارائه ی خدماتی برای آن ها از جمله زمین والیبال ساحلی و نوشیدنی رایگان می پردازد، در واقع تشکیلاتی که به پارک بازی بزرگسالان شباهت بسیاری دارد. هدف اصلی، ایجاد محیطی است که به کارکنان اجازه می دهد تا برای بیان ایده های خلاقانه و حتی غیرمنطقی احساس آرامش و راحتی کنند. کسب و کاری که برای خلاقیت ارزش قائل است، نیاز دارد تا به بهترین شکل عمل کند تا بتواند به پرورش یک محیط خلاقانه و امن بپردازد که در آن ایده های غیرمعمول مورد ستایش قرار می گیرند و با خلاقیت تغذیه می شوند.

4- یک دفترچه ی نقاشی یا دفترچه ی شعر برای خود تهیه کنید .

طراحی کردن روش بسیار مناسبی برای حفظ حافظه و استفاده ی ساختاری از زمانی است که ممکن است صرف موارد دیگری مانند مکالمات تلفنی کم ارزش شود. یک کتاب طراحی کوچک و کم وزن تهیه کنید که به راحتی در کیف شما جا شود، هر زمانی که وقت آزاد دارید، حتی اگر بسیار کوتاه باشد، شروع به طراحی کنید، مثلا زمانی که منتظر قهوه ی خود هستید، به طراحی نمک دان روی میز و یا روزنامه های مچاله شده داخل مترو بپردازید. در ابتدا ممکن است نسبت به طراحی های خود ناامید شوید ، اما هرچه بیشتر طراحی کنید، بهتر خواهید شد. بهتر است بیش از حد به تجزیه و تحلیل نتایج ناشی از طراحی خود نپردازید، بهتر است تنها برای لذت بردن از روند طراحی، به کار خود ادامه دهید نه برای دستیابی به نتایج عالی. خلاقیت از انجام فعالیت نشات می گیرد، بنابراین اگر تنها چندین دقیقه در روز را به طراحی کردن اختصاص دهید، به افزایش خلاقیت در محل کار خود نیز منجر خواهید شد.

5- وسایل سرگرمی را بر روی میز کار خود قرار دهید.

بسیاری از شرکت های طراحی خلاق، به تشویق کارکنان خود برای قرار دادن اسباب بازی ها و وسایل سرگرمی، از لگوها گرفته تا خمیرهای بازی، بر روی میز کارشان می پردازند. ساختن چیزی به وسیله ی نیروی فیزیکی و به کمک دست ، برخلاف تایپ کردن با کیبورد، می تواند به عنوان روحیه ی نوآورانه ای که شما به آن نیاز دارید عمل کند.

6- خود را در داستان های کوتاه غرق کنید.

داستان های کوتاه شکلی از نوشتار است که از بخش های بسیار کوتاه تشکیل شده است. سعی کنید خواندن یک داستان های کوتاه را امتحان کنید. به یک اجتماع آنلاین بپیوندید، یا داستان خودتان را در محل کار بنویسید. لازم نیست به خودتان سخت بگیرید یا این داستان را در جایی به اشتراک بگذارید. این تنها فرصتی است که به کمک آن می توانید ایده های خلاقانه ی خود را پرورش دهید.

7- تست ۳۰ دایره را انجام دهید.

این تمرین خلاقانه ی عالی توسط یکی از محققان به نام باب مک کیم به وجود آمده است و در سخنرانی تیم بروان در TED talk به نام "خلاقیت و بازی” نیز به آن اشاره شده است. بر روی یک ورق کاغذ، ۳۰ دایره بکشید. حالا در عرض یک دقیقه ، هر یک از این دایره ها را به یک چیز مختلف تبدیل کنید. به عنوان مثال، یک دایره می تواند خورشید باشد یا دایره ی دیگر می تواند کره ی زمین باشد. شما در یک دقیقه می توانید به خلق چند نمونه بپردازید؟ (در بررسی نهایی کمیت را به کیفیت ترجیح دهید.)

نتیجه: بیشتر افراد به سختی می توانند این تعداد را به ۳۰ عدد برسانند. بیشتر به خاطر اینکه ما به عنوان بزرگسالان، تمایل داریم تا خودمان به ویرایش کارهایمان و انتقاد کردن از آن ها بپردازیم. کودکان به سادگی، به کشف ممکن ها، بدون نقد کردن خود می پردازند، در حالی که بزرگسالان بیشتر به خود سخت می گیرند.

8- نقش بازی کنید.

نقش بازی کردن می تواند به شما کمک کند تا به توسعه ی راه حل های جدید برای مشکلات کنونی، با قرار دادن خود در جای مشتری یا مراجعه کننده بپردازید. حتی اگر پیش از این برای وارد شدن به طرز فکر مشتریان خود تلاش کرده باشید، نقش بازی کردن به صورت فیزیکی با همکاران نیز می تواند به ایجاد افشاگری های قدرتمند و ارائه ی راه حل هایی برای پروژه ی شما منجر شود. همانند کودکان، نقش بازی کردن یکی از روش هایی است که به شکوفا شدن تصورات ما منجر می شود، این نقش بازی کردن، از پختن شیرینی گرفته تا جنگیدن با افراد بد و یا جستجو در جنگل هایی در حیاط پشتی ذهن شما را شامل می شود. زمان آن فرا رسیده است تا قدرت بازی را بازگردانید.

 

پا نوشت

 

طراحی سایت ،  طراحی سایت اصفهان ، طراحی سایت شیراز ، طراحی سایت رشت ، طراحی سایت کرج ، طراحی سایت مشهد ، طراحی سایت یزد ، طراحی سایت کرمان

 



:: بازدید از این مطلب : 417
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 30 فروردين 1399 | نظرات ()
نوشته شده توسط : dr
 
تحقیقات مؤسسه فناوری کارنگی نشان می­ دهد که %83 موفقیت مالی افراد به شخصیت، مهارت­های ارتباطی، و توانایی رهبری و مذاکره آن­ها بستگی دارد. همه ما خصوصیات یک همکار بد را می ­دانیم: بدخواهی، بی نزاکتی و عدم انعطاف. اما آیا قادریم این ویژگی ­ها را در درون خود نیز تشخیص دهیم؟بسیاری از ما حداقل هر از چند گاهی رفتاری انجام می­ دهیم که باعث عصبانیت همکاران مان می­ شود.

 

حتی اگر از رفتار خود شرمنده شویم نیز اندکی خوداندیشی به زحمتش می ­ارزد. توانایی مشارکت و مساعدت در ایجاد یک محیط کاری سازنده بر درآمد و آینده کاری ما تأثیر می­ گذارد. اگر می ­خواهید همکار بهتری برای دیگران باشید عادت­ های بد (عادت­هایی که تنفر دیگران را نسبت به شما برمی ­انگیزد) را مهار کرده و ترک کنید:

1- بدگویی

همه بدگویی­ها بد نیستند- توجه به دیگران می ­تواند استرس را تسکین داده و به ایجاد محیطی سازنده کمک کند. اما اگر حرف­ های شما آکنده از سرزنش، شرم و خشم باشد باعث مسموم شدن محیط کاری که در آن قرار دارید می­ شود. به اعتقاد پروفسور آدام گرانت از اساتید مدرسه کسب و کار وارتون، یک سیب گندیده باعث خراب شدن کل جعبه می­ شود. به جای غیبت کردن پشت سر دیگران، حرف خود را شفاف بزنید. با علاقه به نزد ناظر و یا کارمندی که می­ خواهید با او کار کنید بروید. با درخواست از یکی از مدیران منابع انسانی برای تدارک یک گفتگوی دوستانه میان شما و همکارتان، می­ توانید یک تغییر واقعی ایجاد کنید. با همه این­ها، اگر مستقیم در مورد موضوع صحبت نکنید، شانسی برای حل آن نخواهید داشت.

article_image_one_522.jpg

طراحی سایت  طراحی سایت طراحی سایت طراحی سایت  طراحی سایت طراحی سایت

2- دروغگویی

بسیاری از کارمندان درباره موضوعات کوچکی مانند بیمار بودن و یا خراب شدن خودرو در مسیر رسیدن به محل کار دروغ می­ گویند. نتایج یک تحقیق نشان داد که ما در شبانه روز حدود 200 دروغ را می­ شنویم. ممکن است دروغ کوچک باشد، اما به سرعت باعث شکستن حریم­ ها می­ شود. با افزایش سیستم ­های خودکاری که رفتار انسان­ها را مدیریت می­ کنند و نیز ارتقای شفافیت در سکوهای دیجیتال، پی بردن به عدم صداقت شما راحت­ تر خواهد بود. اگر کسی دروغ شما را فهمید، در صدد توجیه آن نباشید. عذرخواهی کنید، انگیزه خود از گفتن این دروغ را توضیح داده و نشان دهید که در آینده چگونه این شرایط را مدیریت خواهید کرد. فعالیت همراه با صداقت به مرور زمان باعث افزایش اعتماد به نفس شما شده و روابط کاری شما را متحول می­ کند.

3- عدم رعایت نظافت شخصی

بی توجهی شما به نظافت شخصی شرایط بدی را برای همکارانتان ایجاد می­ کند. یا چیزی به شما می ­گویند که باعث به خطر افتادن روابطشان با شما می­ شود و یا با همان حالت ناخوشایند به کار ادامه می ­دهند. رعایت نظافت شخصی اساساً نشان دهنده توجه شما به شخصیت و ارزش خود است. اهمیت دادن به نظافت بدن و لباس ­ها شالوده محکمی برای پیشرفت کاری شما ایجاد می­ کند. طبیعی است که اگر در زندگی شخصی خود (به دلایلی مانند طلاق یا از دست دادن عزیزی) شرایط سختی را می­ گذرانید انگیزه ­ای برای خودمراقبتی نداشته باشید. اما ادامه عادت دوش گرفتن روزانه و یا حتی دادن لباس­های چرک به خشکشویی می­تواند یک دنیا تغییر ایجاد کند. ادامه عادت­ های بد ممکن است آینده شغلی شما را به خطر بیاندازد.

4- انجام ندادن کار در موعد مقرر

انجام ندادن کار در موعد مقرر باعث بدنام شدن شما در محیط کار شده و با ایجاد حس خجالت و شرمندگی، باعث کاهش انگیزه­ های شما می­ شود. همیشه تلاش کنید این اشتباه را جبران نمایید: درخواست کنید کار دیگری به شما محول شود و یا با اشتیاق پروژه دیگری را آغاز کنید. اگر نگران ناتوانی مکرر در انجام به موقع کار هستید از طریق سامانه­ های مدیریت وظایف مانندAsana ضرب ­الاجل­ های کوتاه­تری را برای خود تعریف کنید. برای پیشرفت بهتر است هدف را به اندازه توان خود انتخاب کنید که به شما در رسیدن به مقصد نهایی کمک خواهد نمود.

5- بهانه ­تراشی

عذرهای موجه- اگر استثناء باشند و نه قاعده- می­ توانند باعث یافتن راه­ حل شوند. آیا همیشه بهانه ­تراشی می­ کنید؟ اگر این گونه است، نیاز است که خود را اصلاح کنید. به جای توجیهات بچه­گانه تنها عذرخواهی کنید. از تبعات اشتباه خود فرار نکنید: عذرخواهی کرده و برنامه خود برای ارتقای عملکردتان در دراز مدت را ارائه دهید.

6- مرتب نکردن محیط کار خود

شما به عنوان بخشی از جامعه باید محیطی را که از آن استفاده می­ کنید مرتب نگه دارید. بعد از استفاده از یک وسیله آن را در جای خود قرار دهید. اگر در آشپزخانه مشترک چیزی می­ ریزید آن را تمیز کنید. در محیط ­های کاری مساوات طلب، کارفرمایان از همه کارکنان انتظار دارند رفتار توأم با احترام از خود نشان دهند. اگر بر حسب اتفاق یادتان رفت وسایل خود را جمع کنید، بابت آن عذرخواهی کرده و پس از آن بیشتر ملاحظه کنید.

7- ناله و شکایت

نحوه صحبت کردن ما در مورد زندگی خود به تجارب ما شکل می­ دهد. گلایه مداوم نه تنها باعث رنجش همکاران می­ شود بلکه باعث کاهش بهره ­وری و افزایش مشکلات می­ شود. صحبت کردن مداوم درباره نکات منفی باعث ایجاد یأس و ناامیدی در افراد دور و بر ما می ­شود. ریک تاملین در مصاحبه با تایم اظهار داشت: «زندگی به همان جهتی حرکت می­ کند که به آن می ­اندیشیم و در موردش صحبت می­ کنیم. انگیزه و هدف از صحبت کردن راجع به چیزی که می­ خواهیم ایجاد کنیم حاصل می­ شود....» حتی اگر قبول نداشته باشید که منفی­ نگر هستید، باز هم ممکن است در تضعیف شرایط محیط کار نقش داشته باشید. تامیلن کارمندان را ترغیب می­ کند که همواره حساب لحظات منفی و لحظات سازنده یا مثبت را نگه دارند. آگاهی­ های تازه به شما کمک می­ کند عادت­ های خود را به مسیر جدیدی هدایت کنید.

8- حس کاذب حق به جانب بودن

ممکن است احساس کاذب حق به جانب بودن شما را از انجام پروژه­ های بد ایمن نگه دارد اما در دراز مدت به شما آسیب می­ رساند. متأسفانه، اکثر کارکنان گرایشات خود را نادیده می­ گیرند. لیندا هینز، معلم علوم مدیریتی که سابقاً به عنوان مدیر اجرایی منابع انسانی فعالیت می­ کرده است، برخی از ویژگی­ های اصلی کارمندان دارای حس کاذب حق به جانب بودن را برمی­ شمارد:

  • مقاومت در برابر بازخوردها
  • تمایل به اغراق درمورد استعداد و موفقیت ­های خود
  • طلبکار و از خود راضی بودن و سرزنش دیگران
  • وفاداری بسیار اندک به تیم

اگر هر کدام از این خصیصه­ ها را در محل کار از خود بروز دهید می­ تواند منجر به اخراج شما توسط کارفرما شود. وقتی انتظارات از توانایی­ ها پیشی می­ گیرد ناخودآگاه این پیام را به سایر کارکنان القاء می­ کند که باید جبران کم ­کاری شما را نیز بکنند. اگر مایل به حفظ شغل خود هستید توقعات خود را بر اساس یک اعتماد بنفس منطقی که با نقاط ضعف و قوت شما هم خوانی داشته باشد تنظیم کنید.

9- رفتار غیر حرفه­ ای (غیر اصولی) در حین انجام کار

فارغ از محیطی که در آن کار می ­کنید، فعالیت­ های مرتبط با شغل نیاز به نوعی احتیاط و حزم اندیشی دارد. سعی کنید همیشه رفتار حرفه ­ای داشته باشید. از مشاجره با همکاران پرهیز کرده و با مهربانی و همدلی با آن­ها رفتار نمایید. اگر اصول را نمی­ دانید از رئیس خود راهنمایی بخواهید.

10- پرخاشگری و نداشتن گوش شنوا

بدترین خصلت این است که شخص حاضر به چشم پوشی از برخی از خواسته ­هایش نباشد. حتی اگر رئیس مجموعه باشید، شما را با خصوصیات افراد تحت نظرتان مورد ارزیابی قرار می­ دهند. تنها راه ایجاد یک کسب و کار موفق رسیدن به اجماع در گروه است. فضا و زمان مناسبی را در اختیار دیگران قرار دهید تا با شما حرف بزنند- صحبت­های آن­ها را قطع نکنید. نظرات افراد تیم را منعکس کرده و نوعی سازش بین آن­ها ایجاد کنید. اگر همچنان معتقدید ایجاد سازش ارزش وقت گذاشتن ندارد به این جمله از وینس لومباردی، بزرگترین مربی راگبی تاریخ، فکر کنید: «تعهد شخصی فرد به کار گروهی همان چیزی است که باعث کار گروه، شرکت، جامعه و تمدن می­ شود.» حتی بدقلق ­ترین همکاران نیز اگر مایل به ارزیابی مجدد نقش خود در محل کار باشند می­ توانند تغییر کنند. با رئیس، پرسنل منابع انسانی و حتی همکاران خود راجع به این­که چگونه می ­توانید همکار مورد علاقه آن­ها شوید صادقانه صحبت کنید- اندکی زمان می­ برد، اما همه ما می ­توانیم به این مرحله برسیم.

طراحی سایت  طراحی سایت  طراحی سایت طراحی سایت  طراحی سایت طراحی سایت طراحی سایت  طراحی سایت 



:: بازدید از این مطلب : 274
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 30 فروردين 1399 | نظرات ()
نوشته شده توسط : dr
 
 

این نوشته گامی است برای پیش بردن شما در موفقیت کاریتان و این که در عین حال وقت بیشتری برای فعالیتھای شخصی داشته باشید شما در می یابید چطور توانایی ھایتان را بشناسید و چگونه از آنھا در حوزه ھای جدید استفاده کنید و بتوانید پاسخی برای این سوال که "حقیقتا می خواھید با زندگی تان چه کنید ؟"داشته باشید.

 

ھمانطور که انرژی متمرکز در اشعه لیزر می تواند فولاد را برش دھد، توانایی شما درتشخیصِ مھمترین عامل موفقیتتان، در ھر وضعیتی، شما را قادر می کند تا در ھر کاری به بالاترین ستون موفقیت برسید.

1- ازتمام توانتان استفاده کنید

با پیروی از روش تمرکز روی کارھای کم ولی ارزشمند و نپرداختن به امور کم ارزش می توانید کیفیت زندگی تان را طی چند ماه به نحو چشمگیری افزایش دھید. بیشتر مردم به این ادعا با نظر تردید می نگرند آنھا نمی توانند باور کنند دو برابر کردن درآمد و بطور ھم زمان دو برابر کردن اوقات فراغت امکان پذیر باشد. اغلب مردم در دام این باور قدیمی گرفتارند که تنھا راه افزایش در آمد افزایش ساعات کاری است. پیتر دراکر عصر حاضر را عصر دانش کار می نامد. در این عصر دیگر به شما نه برای مدّت زمان انجام کار، بلکه بابت کیفیت انجام کار در ھمان مدّت، دستمزد پرداخت می شود. این تحول در ماھیت کار فرصت ھای نامحدودی را برای افراد خلاقی که آن را غنیمت بشمرند و ­از آن استفاده کنند به وجود می آورد.

article_image_one_513.jpg

2- روی ھرچیز تمرکز کنید درھمان زمینه رشد می کنید

اساس زندگی توجه است. توجه شما به ھر چیز جلب شود قلبتان نیز به ھمان سو می رود. معطوف کردن توجه از فعالیت ھای کم ارزش به موارد ارزشمند برای انجام ھر کاری در زندگی اساس است. روانشناسان و سایرین متوجه شدند که فقط مشاھده یک رفتار توسط دیگران باعث بھبود آن می شود.وقتی شما خود را درحین فعالیت تحت مشاھده قرار می دھید. آن کار را با ھوشیاری بیشتر و بھتر انجام می دھید.اگر توجه خود را به ھر جزئی از رفتارتان معطوف کنید، عملکرد شما در آن زمینه درمقایسه با وضعیت معمولی بسیار بھتر خواھد شد.

3- مانند یک برنده فکرکنید

مردم موفق بیشتراوقات درمورد آنچه که می خواھند ونحوه دستیابی به آن فکر می کنند. به دلیل ھمین در تمرکز ذھنی، آنھا بسیار موفق تر از افراد عادی ھستند.اما افراد ناموفق اغلب در مورد آنچه که نمی خواھند فکر و صحبت می کنند.آنھا غالبا درمورد اینکه چه کسی مسبب مشکلاتشان است فکروصحبت می کنند که این کار موجب عادت کردن به این نوع تفکردرآنھا می شود و وضع ازگذشته ھم بدترمی شود. میزان خوش بینی شما بھترین معیار تعیین کننده میزان خوشبختی،تندرستی،ثروت و طول عمرتان است.عمق خوش بینی شما برابر است با میزان ورزیدگی ذھنتان.

 

تبلیغات درون متنی/

 

 

 

اگر تمایل دارید برای شرکت خود اقدام به طراحی سایت ارزان کنید پیشنهاد می کنم ابتدا مقالات مربوط به تفاوت   طراحی سایت فروشگاهی  و  طراحی سایت شرکتی را مطالعه کنید. من به شما پیشنهاد می کنم خدمات طراحی سایت پیام آوا را برای این کار نگاه کنید. شرکت پیام آوا بهترین و با کیفیت ترین خدمات طراحی سایت را در قالب طراحی سایت ارزان و مقرون به صرفه به شما ارائه می کند.

 

 

 

تبلیغات درون متنی

 

4- به آینده فکرکنید

در قرون متمادی محققین دریافتند که در کلیه تحقیقات یک صفت مشترک بین رھبران وجود دارد که آن آینده نگری است. افراد زمان حال و گذشته نگر معمولا در مورد آینده خود ابھام دارند. یک تمرین مؤثر که می توانید برای تقویت تفکر و تسریع در کسب نتایج انجام دھید تمرین ایده آل سازی است. شما سه تا پنج سال آینده و یا بیشتر را در نظرمی گیرید وسپس یک تصویر ایده آل از زندگی و یا کارتان خلق می کنید.

5- نیروھای بالقوه خود را بالفعل درآورید

قانون بزرگِ حاکم بر جھان و سرنوشت بشر این است: "موفقیت و شکست اتفاقی نیست". برای موفقیت بیشتر در دنیای بیرون باید ابتدا روی دنیای درون کار کنید و در این زمینه رشد و پیشرفت کنید.گوته می نویسد: ((برای بیشترداشتن،بایدنخست بیشتر باشید.)) رشد شخصی و حرفه ای قدرتمند ترین ابزاری است که می توانید برای دست یابی به ھدف ھای مورد نظرتان از آن ھا استفاده کنید . توانایی و نیروی ذھنی اغلب مردم با یکدیگر بسیار مشابه است. انسان ھا دارای منابع عظیمی از توان بالقوه ھستند که بر حسب عادت از آن بھره ای نمی برند.ھر انسان دارای این توانایی است که بسیارفراتر ازآنچه ھست بشود.

آبراھام مازلو می گوید داستان نسل بشر حکایت از مردان و زنانی است که ((خود را به بھای کمی می فروشند)). بیش تر مردم به چیزی بسیار کمتر از توانایی ھای واقعی شان راضی می شوند و انواع توجیھات و دلایل را برای عملکرد ضعیفشان ارائه می دھند.آنھا خود را متقاعد می کنند یا اجازه می دھند با سست ترین شواھد متقاعد شوند که نیرو و توان کسانی را که موفق تر از آن ھا ھستند را ندارند. آنھا به جای اینکه غل و زنجیرھای ذھنی خود را پاره کنند و از زندان ذھنی خود رھا شوند یک زندگی متوسط را می پذیرند.

6- برنامه ریزی راھبردی فردی راتمرین کنید

برنامه ریزی راھبردی فردی وسیله ایست برای حرکت از ھرجا که ھستید به ھر جایی که قصد دارید به آن جا برسید. تفاوت بین استفاده از برنامه ریزی راھبردی فردی به عنوان یک اقدام اساسی و اینکه بگذارید زندگی تان بدون برنامه ریزی و خود بخود بجلو برود مانند تفاوت حرکت با اتومبیل و یا با دوچرخه است. ھر دو وسیله شما را از یک نقطه به نقطه دیگر می رسانند اما اتومبیل یا برنامه ریزی راھبردی فردی شما را بسیار سریع تر و راحت تر به مقصد می رساند. خوشبختانه این نوع برنامه ریزی یک روش سیستماتیک برای تفکر وعمل است و بنابراین قابل یادگیری است، درست مانند آموختن ماشین نویسی یا رانندگی. این مھارت کلیدی جزئیات زیادی دارد اما با تمرین عادت خواھید کرد که در تمام طول زندگی و بطور استراتژیک فکر و عمل کنید و وقتی چنین شود پیشرفت زندگی آینده شما موشک وار اوج می گیرد.

7- استقلال مالی پیدا کنید

"پول ریشه ھمه بدی ھاست". این جمله ای عموما به اشتباه در گفته ھای عامه مردم نقل می شود.اما حقیقت گفته و تعبیر درست آن این است که:"پول دو ستی ریشه ھمه ی بدی ھاست". شاید دقیق تر ھم این باشد که بگوییم پول نداشتن ریشه ی ھمه ی بدی ھاست.پول زیاد داشتن ممکن است مشکلات معدودی را ایجاد کند ولی مشکلاتی که موجب بروز اختلال در زندگی، سلامتی واحساسات انسان می شود تقریبا ھمیشه به علت کمبود پول است. یکی از مسئولیت ھای مھم شما نسبت به خود وخانواده تان رسیدن به استقلال مالی است تا حدی که دیگری ھرگز نگران پول نباشید.

موفق ترین افراد از نظر مالی در ھرجامعه ای آنھایی ھستند که نگرش بلند مدت دارند و فکر و برنامه ریزی می کنند. این افراد فعالیت ھای روزانه و ھفتگی خود را به نحوی سامان دھی می کنند که ھمه چیز با اھداف بلند مدت آن ھا مطابقت داشته باشد. دلیل اینکه مردم به استقلال مالی نمی رسند این است که اگر چه اینکار به عنوان یک ھدف برایشان مطرح است، اما یک ھدف اصلی نیست و فقط یکی از اھداف متعددی است که گاه گاه به آن فکر می کنند. موقعی که ھنگام عمل فرا می رسد ھدف ھای دیگری تقدم پیدا می کنند. تصویر ذھنی خود را در مورد امور مالی شفاف کنید پنج، ده یا بیست سال آینده را در نظر بگیرید. مجسم کنید که وضعیت مالی شما از ھر جھت عالی است. زمانی که گویی ھمه ی آرزوھای شمابه حقیقت پیوسته است. این آینده چگونه بنظر می رسد؟ ھدف ھای مالی خود را مشخص کنید ھدف ھای شما چه ھستند؟ در میان این اھداف کدام از ھمه مھم تر است؟ ھدفی که می خواھید بیشترین تمرکز را در آن داشته باشید کدام است؟

بطور کلی شما باید 4 ھدف مالی داشته باشید:

  • بیشترین درآمد ممکن را کسب کنید.
  • کمترین مخارج را داشته باشید.
  • تا آنجا که ممکن است پس انداز و سرمایه گذاری کنید.
  • خود را در مقابل ضررھای مالی و تعقیب ھای قانونی غیر منتظره محافظت کنید.

8- خودرا مسئول بدانید

قبول مسئولیت کامل زندگی تان به این معنی است که دیگران را به خاطر ناکامی ھای شخصی تان سرزنش نکنید و آن ھا را توجیه شکست ھای خود ندانید. از این لحظه به بعد به ھیچ دلیلی دیگران را مورد انتقاد قرار ندھید.در مورد وضعیت خودتان یا مواردی که در گذشته روی داده است شکایت نکنید. تمامی ای کاش ھا و چه می شد اگر ھا را حذف و در عوض به آنچه که خواسته واقعی شما و مقصدتان است تمرکز کنید.از این به بعد ھر اتفاقی که بیفتد به خودتان بگویید "من مسئولم" یعنی اگر اشتباھی رخ داد مسئولیت آن را قبول کنید و به دنبال راه حل بگردید. قبول مسئولیت اساس بھا دادن و احترام به خود و احساس شایستگی است. "قبول مسئولیت" اساس شخصیت ھمه ی انسان ھای برجسته است.

9- ھفت گام برای ھدفگذاری

  1. مشخص کنید در ھر زمینه از زندگی تان چه می خواھید.شفاف بودن خواسته ھا بسیار مھم است.
  2. خواسته ھایتان را واضح و دقیق بنویسید، طوری که قابل سنجش و اندازه گیری باشد.
  3. برای دسترسی به ھدف ھایتان مھلت تعیین کنید و اگر ھدفی ھدف یا ھدف ھای فرعی ھم دارد برای آن ھا ھم مھلت تعیین کنید.
  4. یک لیست از کلیه اقداماتی که باید انجام دھید تا به ھدفتان برسید تھیه کنید.
  5. لیست تھیه شده را بصورت برنامه ای تنظیم و اولویت بندی کنید.
  6. بر اساس برنامه فوق فورا کار را شروع کنید.
  7. از ھمین امروز تصمیم بگیرید ھر روز برای نزدیک تر شدن به ھدف اصلی کاری بکنید. این عادت که ھر روز در این جھت اقدامی بکنید به کارتان شتاب می دھد.اقدام روزانه عزم تان را راسخ، انرژی شما را افزایش و می تواند نقطه عطفی در زندگی تان باشد.

 

 

 

پا نوشت

 

طراحی سایت ،  طراحی سایت اصفهان ، طراحی سایت شیراز ، طراحی سایت رشت ، طراحی سایت کرج ، طراحی سایت مشهد ، طراحی سایت یزد ، طراحی سایت کرمان

 

 

 



:: بازدید از این مطلب : 403
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 30 فروردين 1399 | نظرات ()
نوشته شده توسط : dr
 
 با توجه به این نکته که با ارزش ترین و تکرار نشدنی ترین مسله در زندگی انسان زمان است ،از مهم ترین مسائل نیز صرفه جویی در زمان می باشد .صرفه جویی به معنای درست و مناسب مصرف کردن هر چیزی می باشد در این مطالب به بررسی تکنیک های صرفه جوی در زمان می پر دازیم .

 

برای صرفه جویی در زمان همیشه باید برنامه ریزی داشت. برنامه ریزی کمک میکند که نه تنها کارها را درست و به موقع انجام دهیم بلکه مسئولیتهای ما چندان با کمبود زمان مواجه نشود و در نهایت ما نتوانیم کارهای مان را درست و به موقع انجام دهیم. مدیریت زمان یا صرفه جویی در زمان مخصوصا در محیط کاری بسیار اهمیت دارد چون در کار باید در یک زمان بندی مشخص حجم بالایی از وظایف و مسئولیت ها را رسیدگی کرد بنابراین صرفه جویی در زمان و داشتن یک برنامه ریزی خوب کمک میکند تا مدیریت زمان داشته باشیم و همچنین میتواند با 8 تکنیک ساده بدست آید.

1. کار ها را در بهترین زمان ممکنه که می توانید انجام دهید ، برنامه ریزی کنید .

برنامه ریزی می تواند به کمکتان بیاید. برخی به برنامه ریزی به عنوان هنر نگاه می کنند. درهرحال برنامه های عملی باعث می شود که کار مناسب را در زمان درست و مناسب انجام دهید و نه تنها در زمان صرفه جویی می شود، بلکه نگرانی هایتان نیز کاهش می یابد.

طراحی سایت طراحی سایت طراحی سایت طراحی سایت طراحی سایت طراحی سایت

برخی از موارد از پیش توسط دیگران برای شما برنامه ریزی شده اند و شما نمی توانید تغییری در این برنامه ایجاد کنید. زمان برگزاری کلاس ها، شروع و پایان ترم تحصیلی و زمان برگزاری امتحانات از جمله ی این موارد هستند. می توانید از این موارد از پیش برنامه ریزی شده به عنوان قالب و چارت برنامه ریزی های خودتان استفاده نمایید. یا فعالیت هایی که زمان آن ها به شکل قطعی تعیین شده شروع کنید و فاصله ی خالی میان آن ها را به شکل مناسب پر کنید.فعالیت ها در طول زمانی که در اختیار دارید به درازا خواهند کشید، به همین دلیل زمان تعیین کردن برای شروع و پایان آن ها به شما کمک می کند به درستی از زمان خود استفاده کنید و برای کارهای دیگر نیز زمان کافی ذخیره نمایید.خیلی زود متوجه می شوید که برای هر کاری به چه میزان وقت و زمان نیاز دارید .

2. از تنبلی دوری کنید .

کارهای سخت را هرچه زودتر انجام دهید و انجام آن ها را عقب نیندازید. هرچه زمان بیشتری نگران انجام کارهای سخت باشید، انجام آن ها را سخت تر خواهید کرد. کارهای سخت را به سرعت و پس از پرسیدن سؤال های لازم انجام دهید. با شروع کردن هر کار سختی ایده های فراوانی برای حل مشکلات به ذهنتان می رسد. به این شکل حتی می توانید مشکلات به ظاهر بزرگ را به مسائل کوچک تر تقسیم کنید و ساده تر آن ها را حل کنید.

3. کارها را اولویت بندی کنید .

زمانی که برنامه ی زمان بندی دارید، می دانید چقدروقت اضافی دارید تا کارهای دیگرتان را انجام دهید. کارهای هفتگی را باید تا پایان هر هفته تمام کنید. پس از برنامه ریزی برای انجام این کارها می توانید برای تمام کردن کارهای ماهانه ی خود برنامه ریزی کنید و همه ی این موارد را در برنامه ی انجام کارهایتان بگنجانید. دقت کنید که برای انجام هر کاری به بهترین شکل، زمان مناسبی وجود دارد که طی آن می توان آن کار را در فاصله کوتاهی از زمان با موفقیت به انجام رسانید.

4 . یاد بگیرید به خودتان اجازه نه گفتن دهید .

اگر خیلی زود حواستان پرت می شود این احتمال وجود دارد که اگر در طول انجام کاری، کسی از شما چیزی بخواهد به راحتی کاری را که انجام می دهید نیمه کاره رها کنید. گاهی لازم است برای انجام کاری که به سختی پیش می رود به خود استراحت دهید، اما گاهی لازم است نه گفتن را یاد بگیرید «نه» گفتن باعث می شود به فردی مستقل که می تواند روی پای خودش بایستد تبدیل شوید. «نه» گفتن یعنی به عهده گرفتن مسئولیت کاری که انجام می دهید و اعتمادبه نفس داشتن. قوی باشید و به خودتان اجازه ی «نه» گفتن بدهید، البته اگر احساس می کنید این کاردرست است.همه ی ما نیاز داریم گاهی مشغول کار دیگری شویم و به استراحت بپردازیم. گاهی باید پس از انجام کاری سخت به خودمان جایزه بدهیم و خود را تحسین و تشویق کنیم. گاهی هم لازم است حتی به خودمان «نه» بگوییم. درست مثل زمانی که در رژیم غذایی به سر می برید و دوست دارید فست فود بخورید!

5. انعطاف پذیرباشید .

البته گاهی مواردی ضروری پیش می آیند و نمی شود از خیر بعضی برنامه ها مثل دیدن دوست موردعلاقه تان گذشت، به همین دلیل انعطاف پذیری در چنین مواقعی بد نیست. می توان به جای این موارد فوق برنامه، در جای دیگری زمان بیشتری را به کارهایتان اختصاص دهید. گاهی هم می توان برای جبران چنین مواردی دو فعالیت را باهم ترکیب کرد و به این شکل جایی خالی برای موارد ضروری و مهم پیدا کرد. بعضی ازکار ها در برنامه ای که طرح کرده اید باید بدون چون وچرا انجام شوند. در چنین مواردی می توان از فضاهای خالی میان کارها برای انجام فعالیت های جاافتاده استفاده کرد.

6. هیچ فردی کامل نیست.

کمال نیز مانند زیبایی پدیده ای نسبی است. به همین دلیل سعی در کامل بودن به هدر دادن زمان است، چرا که کمال برای هر کسی معنایی خاص دارد. خالق اثری ممکن است احساس کند که کارش نقص دارد، درحالی که استاد ممکن است متوجه این نقص نشود و کار را کامل بداند. استاد احتمالاً بر اساس کارهایی که دیگر دانشجویان انجام داده اند قضاوت می کند. کمال یعنی دیگر جایی برای بهبود در کاری وجود ندارد. کمال مرحله ای ثابت و راکد است و نمی دانیم چرا همه دوست دارند به این مرحله برسند.

معمولاً زمانی این اتفاق رخ می دهد که سال ها روی فعالیتی زمان صرف می کنید یا نابغه هستید. به همین دلیل بهتر است به جای کمال گرایی سعی کنید هر کاری را با توجه به وقتی که دارید به بهترین شکل ممکن انجام دهید. بدانید که اگرهزار سال هم برای انجام کاری تلاش کنید نمی توانید نظر بعضی افراد را تأمین کنید.

7. زمان و مکانی آرام و بی تنش

هنگامی که مشغول انجام و مطالعه یا آماده کردن پروژه های کاری خود هستید زمان و مکانی آرام و بدون تنش را درنظر بگیرید و به دیگران نیز اطلاع بدهید تا مزاحمتی برایتان ایجاد نکنند. برای مثال می توانید برای مدت چند ساعت به کتابخانه بروید و به این شکل از زمان خود استفاده کنید. همچنین لازم است که خودتان نیز به برنامه ی زمانی ای که برای خود طرح کرده اید وفادار باقی بمانید.

8. استفاده از زمان های طولانی برای انجام کارهای بزرگ

زمان های طولانی، مثل یک بعدازظهر را می توان برای انجام کارهای طولانی استفاده کرد تا چند کار کوچک. برای مثال می توان در یک بعدازظهر بخش بزرگی از یک مقاله را آماده کرد. پروژه های بزرگ را باید به این شکل دنبال کرد تا وقفه ای در انجام پیوسته ی آن ها رخ ندهد . وقفه های زیاد می تواند نظم و هماهنگی در انجام فعالیت های بزرگ را به خطر بیاندازد و تمرکز شما را به هم بزند.

زمان های کوتاه را هم به این شکل به فعالیت های کوچک تر اختصاص دهید. برای مثال نوشتن و ارسال کردن یک ایمیل زمانی بیش از چند دقیقه لازم ندارد. گاهی حتی بررسی ایمیل های دریافت شده و فرستادن ایمیل می تواند دروقفه هایی که به عنوان زنگ تفریح یا میان برنامه در نظر می گیرید، انجام داد .

طراحی سایت طراحی سایت طراحی سایت طراحی سایت طراحی سایت طراحی سایت



:: بازدید از این مطلب : 468
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 30 فروردين 1399 | نظرات ()
نوشته شده توسط : dr

 

افراد بسیار موفق نه تنها در زندگی خود، بلکه در زندگی افرادی که به آن ها اهمیت می دهند، چه در زندگی شخصی و چه در زندگی حرفه ای، تغییرات بزرگی ایجاد می کنند. شما می توانید یک انسان تحلیل گر، اطلاعات محور و یا یک تاجر مصمم باشید، اما تجارت نهایتا در ارتباط با مردم خلاصه می شود. این بدان معناست که تجارت در مورد احساسات است، احساسات شما و افرادی که هر روزه با آن ها سرو کار دارید.

 

 

1. آن ها منتظر نمی مانند

شما نباید منتظر باشید که کسی شما را کشف کند. شما نباید منتظر تایید باشید. شما نباید منتظر شخصی برای کمک به خود باشید. شما می توانید هر کاری که به ذهنتان می رسد را همین الان انجام دهید. شاید موفق نشوید. اما شما نباید منتظر بمانید. پس در یک کلام، منتظر نباشید!

2. آن ها با آغوش باز به سراغ همه مسائل می روند

بعضی شغل ها به تلاش و کوشش، بیش از مهارت نیاز دارند. بسته بندی مواد خوراکی، تحویل بسته های پستی و رسیدگی به مشتریان همگی از جمله کار های آسان می باشند. تنها تفاوت در میزان تلاش افراد است. عملی بیشتر از یک تشکر ساده برای کسی که بدون هیچ چشم داشتی برای شما کاری انجام می دهد انجام دهید. لبخند بزنید. با چشمانتان ارتباط برقرار کنید و کلماتی با محبت بیان کنید.
در اطراف شما افراد سخت کوش ناشناس بسیاری وجود دارند. تبدیل شدن به شخصی که هر روز حداقل با یکی از این افراد آشنا می شود بسیار خوب است. شما با احترام گذاشتن به این افراد بهترین نوع احترام را در جواب دریافت می کنید، احترامی که ناشی از یک تغییر است، هرچند که در زندگی فرد دیگر زود گذر باشد.

article_image_one_213.jpg

3.آن ها جواب سوال های پرسیده نشده را می دهند

شاید طرف مقابل شما مردد است، شاید او متزلزل و یا خجالتی باشد، جواب هرچه باشد، مردم معمولا سوالات متفاوتی می پرسند که انتظار دارند شما به آن ها پاسخ دهید. ممکن است کارمندتان نظر شما را در مورد گذراندن بعضی دوره های کاری جویا شود. مسئله ای که او واقعا می خواهد بداند این است که آیا شما آینده خوبی برای پیشرفت او در شرکت می بینید؟ او امیدوار است که جواب شما مثبت باشد و همچنین امیدوار است دلیل آن را با او در میان بگذارید. ممکن است همسر شما نظرتان در مورد صحبت کردن با زنان دیگر در مهمانی را بپرسد. مسئله ای که او واقعا به دنبالش است داشتن اعتماد کامل به او می باشد. او انتظار شنیدن این که به او اعتماد دارید و علت اعتماد شما را دارد. پشت سر همه سوال ها، یک سوال پرسیده نشده وجود دارد. به آن سوال ها نیز دقت کنید، چرا که شاید آن سوالی باشد که طرف مقابل شما واقعا به دنبال جواب آن می گردد.

4.آن ها به جای دستور دادن آزادی عمل می دهند

شاید شما مسئول کاری باشید. شما می دانید چه کار کنید. پس طبیعی است که به کارمندانتان بگویید که چه کار کنند و چگونه آن کار را انجام دهند اما در حین کار شما خلاقیت آن ها را از بین خواهید برد و باعث تنزل مهارت و تجربه آن ها خواهید شد. اجازه دهید کارمندانتان نحوه انجام و چگونگی کار را نشان دهند. این امر نشانگر احترام شما به توانایی ها و اعتماد به تصمیم گیری آن ها می باشد. در دنیایی پر از دستور و کنترل، آزادی عمل یک تنفس برای افراد است و هدیه ای است که هر انسان، توانایی بخشیدن آن را دارد.

طراحی سایت طراحی سایت طراحی سایت طراحی سایت طراحی سایت طراحی سایت

5.آن ها زمانی را برای تفکر در مورد زندگی اختصاص می دهند

شما نقشه های بزرگی در سر دارید. شما اهداف بزرگی دارید. شما هیچ وقت راضی نمی شوید، چرا که رضایت داشتن منجر به تن آسائی می شود. بنابراین اکثر اوقات شما ناراحتید، زیرا شما بیشتر به چیز هایی که به دست نیاوردید، انجام نداده اید و ندارید فکر می کنید. زمانی را برای تفکر در مورد کار هایی که در زندگی حرفه ای و شخصی خود انجام داده اید اختصاص دهید. در این لحظه شما بیشتر از آن چیزی هستید که زمانی تصور می کردید. قطعا همیشه باید برای بیشتر از چیزی که هستید و دارید تلاش کنید، اما فراموش نکنید زمانی را برای فکر کردن به همه چیز هایی که دارید اختصاص دهید، مخصوصا ارتباطاتی که با افراد جامعه بدست آورده اید که مهم تر از هرچیزی هستند که شما می خواهید داشته باشید. بر خلاف یک خواسته، آن چیزی که شما دارید یک امید، آرزو و یا رویا نیست. چیزهایی که شما دارید واقعی و فوق العاده و از آن خود شما هستند. قدر آن ها را بدانید.

6.آن ها سطحی نگر نیستند

بعضی وقت ها مردم مرتکب اشتباهاتی می شوند. بعضی وقت ها شما را رها می کنند. هنگامی که این اتفاق ها می افتد، طبیعی است که تصور کنیم آن ها حرفمان را نشنیده گرفته اند و یا توجه نکرده اند. ولی معمولا دلیل مهم تری وجود دارد. شاید آن ها احساس سرکوب شدن دارند. شاید احساس می کنند هیچ کنترلی ندارند. ممکن است احساس بیهودگی، به حاشیه رانده شدن، نادیده گرفته شدن و یا کمبود توجه داشته باشند.
اگر شما مسئول هستید، چه در محل کار و یا در خانه، احتمالا شما مجبور هستید که به اشتباهاتشان رسیدگی کنید. اما پس از آن به گذشته آن عمل برای مشخص کردن دلیل آن نگاه کنید. هر کسی می تواند آزادانه نظم و انضباط را برقرار سازد. این کار با میسر ساختن تفاهم، یکدلی و کمک به دیگران برای رسیدگی به مسا ئل بزرگی که منجر به یک اشتباه می شود همراه است. در پایان ممکن است خود شما مسبب اصلی آن اشتباه باشید.

7.آن ها دوست داشتن را در عمل نشان می دهند

شما کارتان را دوست دارید. وقتی که شما مشغول به کارتان هستید، این احساس در هر عمل و صحبتی که انجام می دهید بارز است. شما خانواده تان را دوست دارید. وقتی شما با آن ها هستید، آیا این احساس در صحبت و رفتار شما مشخص است؟ دوست داشتن یک احساس است و احساسات معمولا خودخواهانه هستند. احساساتتان را در عمل نشان دهید. عشقتان به افرادی که شما را دوست دارند را در عمل ابراز کنید. نشان دهید که آن ها را هم در کلمات و هم در رفتار و کردارتان دوست دارید.

وقتی که شما دوست داشتن را به فعل و عمل تبدیل کردید، افرادی که شما به آن ها اهمیت می دهید متوجه احساس واقعی شما می شوند پس مطمئن شوید که این گونه است.

8.آن ها تلاش می کنند که فقط خودشان باشند

شما نگران این هستید که مردم به چه چیزی فکر می کنند (احساس بدی به خود راه ندهید، مطمئنا اکثر افراد اینگونه اند). مهم نیست که چقدر سخت تلاش می کنید، شما نمیتوانید همه آن چیزی باشید که مردم می خواهند. اما شما می توانید مطابق میل افرادی که شما را دوست دارند و به شما عشق می ورزند رفتار کنید. شما می توانید بهترین فردی باشید که توانایی اش را دارید. خودتان باشید، این کاری است که شما بهتر از هر فرد دیگری می توانید انجام دهید.

طراحی سایت طراحی سایت طراحی سایت طراحی سایت طراحی سایت طراحی سایت



:: بازدید از این مطلب : 277
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : چهار شنبه 27 فروردين 1399 | نظرات ()
نوشته شده توسط : dr

 

مبادی آداب بودن، تنها به نفع شما نیست، به نفع تمامی کسانی است که دور و بر شما هستند. پس از مطالعه رفتار و نظرسنجی از بیش از بیست هزار کارمند، دریافتم که به عنوان مدیر یک سازمان اگر به دنبال ایجاد حس تعهد و همکاری در کارکنان خود هستید، لازم است به چندین اصل پایبند باشید که مهم ترین آنها اصل «احترام» است.

 

تحقیقات نشان داده است که هیچ عاملی به اندازه احترام گذاشتن به کارمندان در رفتار آنها تاثیر ندارد.
طی بیست سال گذشته هزینه های ناشی از بی توجهی به تمدن و مزایای متمدن بودن را مطالعه کرده ام. طی این تحقیقات دریافتم که به طور کلی متمدن بودن به نفع همه است، نفوذ و کارآیی شما را افزایش می دهد و اگر متمدن باشید، شما را به عنوان یک مدیر، آسان تر می پذیرند.

article_image_one_206.jpg

حتی عواملی چون در نظر داشتن کارمندان، قدرشناسی از آنها، ارائه بازخوردهای مفید به آنها و حتی ایجاد فرصت های آموزشی و یادگیری نیز به اندازه عامل احترام تعیین کننده نیستند. اما با وجود اینکه مدیران به خوبی می دانند که احترام گذاشتن به کارمندان اصلی اساسی است، بسیاری از آنها این اصل را رعایت نمی کنند یا در اجرای آن ناتوانند. اگر شما جزو این دسته از مدیران هستید، لازم است مراحلی را که بررسی می کنیم، در نظر داشته باشید:
بازخورد کارمندان را درباره بهترین رفتارهایتان ارزیابی کنید. این تکنیک که نخستین بار توسط «لورا رابرت» و همکارانش مطرح شد به شما کمک می کند محترمانه ترین رفتارهای خود را مورد ارزیابی قرار دهید. در این باره نظرسنجی کنید.
این نظرسنجی می تواند از طریق ایمیل انجام شود. به 10 نفر از همکاران، دوستان یا حتی اقوام خود ایمیل بزنید و از آنها درباره بهترین برخوردهایی که تا به حال از شما دیده اند، سوال کنید. بپرسید که چه زمان هایی از شما چنین برخوردهایی دیده اند و این رفتارها چه بوده اند؟ پس از گردآوری بازخوردها، داده های جمع آوری شده را خلاصه و بر اساس موضوع طبقه بندی کنید. مثلا می توانید جدولی تهیه کنید که ستون های آن را ویژگی های مشترک یا شباهت ها، نمونه هایی از رفتارها و افکارتان تشکیل می دهند. می توانید برای جذاب تر شدن این فرآیند از سایت Wordle.net کمک بگیرید. پس از اتمام جدول رفتارها، به دنبال الگوها بگردید. کی و کجا، چگونه و با چه کسی شما بهترین شکل رفتاری خود را بروز داده اید. از قوه ادراک خود برای تقویت رفتارهای خوبتان استفاده کنید. درباره موقعیت هایی که در آن، شما بهترین هستید، بیشتر فکر کنید. مهارت ارتباطی خود را افزایش دهید.
نقاط ضعف خود را کشف کنید. برای ارزیابی خودتان، تنها بررسی رفتارهایی که به ایجاد احترام متقابل منجر می شوند کافی نیست بلکه لازم است به نقاطی که نیازمند اصلاح هستند نیز توجه داشته باشید. نقاط ضعف شما کدام ها هستند؟ چند تن از همکاران مورد اعتماد خود را که خیرخواه شما و سازمان هستند انتخاب کنید. اینها افرادی اند که مطمئنید درباره شما صریح و صادقانه اظهار نظر می کنند. حالا از آنها بخواهید بگویند که با سایرین چگونه رفتار می کنید. در انجام چه کارهایی موفقید؟ کدام رفتارهایتان می تواند از این بهتر باشد؟ به صحبت هایشان با دقت گوش کنید.

طراحی سایت طراحی سایت طراحی سایت طراحی سایت طراحی سایت طراحی سایت
به عنوان مثال، اقدامات ستوان «کریستوفر مانینگ» یک افسر نیروی دریایی را در نظر بگیرید. او سیستم هایی را برای دریافت مداوم بازخورد طراحی کرده است که از طریق نظرسنجی به طیف وسیع تری از بازخوردها دسترسی داشته باشد. با کمک این بازخوردها او نه تنها می تواند سازمان و عملکرد خود را به عنوان یک مدیر ارتقا دهد بلکه با بهره گیری از آن رضایتمندی کارکنان را نیز به میزان قابل توجهی افزایش داده است. در هیچ یک از این نظرسنجی ها نام کارمندان درج نمی شود.
او همچنین سیاستی موسوم به سیاست «درهای باز» را در پیش گرفته است که به کارکنان این امکان را می دهد تا در هر زمانی از ساعات اداری به مدیر خود دسترسی داشته باشند. او همچنین انتقادات سازنده را ارج می نهد و برای فرد منتقد تسهیلاتی چون حضور در دوره های آموزشی یا کنفرانس ها یا ساعات مرخصی اضافی قائل می شود. او به طور مداوم با معاون یا معاونان خود ملاقات می کند. همین ملاقات های مکرر و ارزیابی بازخوردهای آنها به او کمک کرده اند تا مهارت های خود را تقویت کند. فایده این اقدامات چیست؟ به لطف این فعالیت ها او دریافته که کسانی که به او گزارش می دهند تمایل به مشارکت بیشتر داشته و برای او احترام بیشتری قائل هستند.
اما اگر شما مایل نیستید شخصا عمل نظرسنجی را انجام دهید از یکی از معاونان مورد اعتماد خود بخواهید تا این مسوولیت را بر عهده بگیرد و نحوه عملکرد شما (اینکه متمدنانه رفتار می کنید یا خیر و در چه شرایطی رفتار نامناسب از خود بروز می دهیدرا بسنجد.
از یک مربی بخواهید تا به شما کمک کند. یک مربی می تواند با بررسی نظرسنجی ها یا مصاحبه با کارکنان، نقاط ضعف نهفته در شما را کشف کرده و با زیر نظر داشتن شما در جلسات و رویدادهای مهم، نکات ظریفی چون مهارت های غیرکلامی را نیز ارزیابی کند. یک مربی خبره همچنین می تواند مفروضات، تجربیات و ویژگی های فردی که شما را به بروز رفتار غیرمتمدنانه سوق می دهند، کشف کند.
مشخصا سوال کنید که چگونه می توانید رفتار خود را اصلاح کنید. وقتی دریافتید که «دقیقا» کدامیک از رفتارهای شما نیازمند اصلاحند، اطلاعاتی را درباره «چگونگی» ایجاد این تغییرات از سایرین جمع آوری کنید. این روش که به روش کنترل بازخورد یا feedforward مشهور است و نخستین بار توسط «مارشال گلداسمیت» مطرح شده، بهترین راه برای جمع آوری جزئیات ایده ها برای بهبود یا اصلاح یک رفتار است. این فرآیند شامل این مراحل است:
۱. هدف خود را به طور واضح اما به سادگی برای هر کسی که می شناسید، شرح دهید.
۲. از آنها بخواهید به شما دو پیشنهاد ارائه کنند. ترغیبشان کنید تا از ایده های خلاقانه استفاده کنند.
۳. با دقت به صحبت هایشان گوش کنید. پیشنهاداتشان را بنویسید.
۴. در جواب بگویید «متشکرم». پاسخ دیگری لازم نیست، نه بهانه ای بیاورید و نه حالت تدافعی به خود بگیرید.
۵. همین روش را با افراد دیگر نیز امتحان کنید.
از اعضای تیم خود کمک بگیرید. یکی از تغییراتی را که لازم است در رفتار خود ایجاد کنید، در نظر بگیرید و پس از مدتی از اعضای تیم خود بخواهید تا بگویند آیا در تغییر رفتار خود موفق بوده اید یا خیر. به عنوان مثال پس از یک جلسه کاری از اعضا بپرسید که آیا تغییرات شما محسوس است یا خیر.
یکی از نزدیکانم، «کارن» از اعضای تیم خود خواست تا کمک کنند یکی از رفتارهایش را اصلاح کند. او گرچه کارمند با استعدادی بود اما عادت نداشت حرف کسی را تا آخر گوش کند. در جلسات او مکررا حرف همکاران خود را قطع می کرد و همین باعث شده بود اعضای تیم از دست او به ستوه آیند. مربی او، از او خواست تا با به کارگیری یک تکنیک ساده، این الگوی رفتاری نادرست را تغییر دهد. (براساس این تکنیک هر زمان که کارن احساس می کرد می خواهد حرف کسی را قطع کند، یک لحظه مکث می کرد و به جایش با انگشت خود ضربات آهسته می زد. مربیان دیگر نیز تکنیک های مشابهی ارائه داده بودند، مثل شمردن تا 10). او اعضای تیم خود را در جریان گذاشت و پس از گذشتن چند جلسه کاری، از آنها خواست تا میزان پیشرفت او را ارزیابی کنند. بدین ترتیب هنجاری شکل گرفت که کاربرد آن از جلسات گفت وگو فراتر رفت و به اصلی تبدیل شد که بر اساس آن اعضای تیم به یکدیگر اعتماد و از پیشرفت یکدیگر حمایت کردند.
رفتارهایتان را ثبت کنید. دفتری تهیه کنید و بنویسید چه زمانی، کجا و چرا بهترین رفتارهای خود را بروز داده اید و در چه شرایطی غیرمتمدنانه رفتار کرده اید. موقعیت هایی را که موجب می شوند کنترل خود را از دست بدهید، شناسایی کنید. «مانیکا»، یکی از مدیرانی که سابقه همکاری با او را داشتم، احساس می کرد که در ساعات پایانی کار نمی تواند رفتار و گفتار خود را کنترل کند و به سادگی از کوره در می رود. او هر روز صبح ساعت ۵ از خواب بیدار می شد و طبیعتا تا غروب تمام انرژی او تحلیل رفته بود و در نتیجه در مکالمات و مکاتبات خود نمی توانست محترمانه رفتار کند. پیش از آنکه دفتری تهیه کند و آنچه طی روز بر او می گذشت را در آن بازتاب دهد، از عمق ماجرا خبر نداشت و نمی دانست باید انرژی و ساعات کار خود را مدیریت کند. او اما حالا رفتار خود را کاملا زیر نظر دارد. او هنگام روبه رو شدن با شرایط چالش برانگیزی چون بحث و جدل ها یا مسائلی که نیاز به تامل بیشتر دارند، صبر می کند و بررسی موضوع را به روز بعد موکول می کند.
ثبت رفتارها به شما کمک می کند تا برای پرهیز از رفتارهای دور از شأن و مسلط بودن بر خود استراتژی تعیین کنید و نهایتا به «خودِ متمدنتان» نزدیک تر شوید. پس از به کارگیری برخی از این استراتژی ها ببینید آیا این اتفاق افتاده است یا خیر. پیشرفت های خود را مو به مو بررسی کنید.
البته این یک جاده یک طرفه نیست و در حین اینکه خود و رفتارتان با سایرین را تحت کنترل دارید و برای اصلاح رفتارهای نادرست خود تلاش می کنید، از اعضای تیم خود نیز بخواهید همین عمل را انجام دهند. با اعضای تیم خود به بحث بنشینید و به دنبال راه هایی بگردید که احترام متقابل ایجاد می کنند. شرایطی را که در آنها خود و همکارانتان با یکدیگر غیرمتمدنانه رفتار کرده اید شناسایی کنید و ببینید چگونه می توانستید بهتر باشید. به دنبال پاسخ این سوال بگردید که رعایت احترام برای تیم کاری شما چه نتایج مثبتی را به دنبال دارد. زمانی که یک هنجار رفتاری شکل گرفت، به رعایت آن متعهد باشید. هرکدام می توانید مربی خود باشید و به خود و یکدیگر کمک کنید تا عملکرد تیمتان افزایش یابد.
کلید رفتار متمدنانه، رسیدن به خودشناسی و خودآگاهی است. اگر از رفتار خود آگاه باشید می توانید آن را به گونه ای تغییر دهید که نفوذ و کارآمدی شما را در سازمان افزایش دهد. گاهی اقدامات کوچک به نتایج بزرگ منجر می شوند. رفتار متمدنانه شما همانند یک آبشار در سراسر سازمان جریان می یابد و همه را سیراب می کند.

طراحی سایت طراحی سایت طراحی سایت طراحی سایت طراحی سایت طراحی سایت



:: بازدید از این مطلب : 238
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : چهار شنبه 27 فروردين 1399 | نظرات ()
نوشته شده توسط : dr

 

مبادی آداب بودن، تنها به نفع شما نیست، به نفع تمامی کسانی است که دور و بر شما هستند. پس از مطالعه رفتار و نظرسنجی از بیش از بیست هزار کارمند، دریافتم که به عنوان مدیر یک سازمان اگر به دنبال ایجاد حس تعهد و همکاری در کارکنان خود هستید، لازم است به چندین اصل پایبند باشید که مهم ترین آنها اصل «احترام» است.

 

تحقیقات نشان داده است که هیچ عاملی به اندازه احترام گذاشتن به کارمندان در رفتار آنها تاثیر ندارد.
طی بیست سال گذشته هزینه های ناشی از بی توجهی به تمدن و مزایای متمدن بودن را مطالعه کرده ام. طی این تحقیقات دریافتم که به طور کلی متمدن بودن به نفع همه است، نفوذ و کارآیی شما را افزایش می دهد و اگر متمدن باشید، شما را به عنوان یک مدیر، آسان تر می پذیرند.

article_image_one_206.jpg

حتی عواملی چون در نظر داشتن کارمندان، قدرشناسی از آنها، ارائه بازخوردهای مفید به آنها و حتی ایجاد فرصت های آموزشی و یادگیری نیز به اندازه عامل احترام تعیین کننده نیستند. اما با وجود اینکه مدیران به خوبی می دانند که احترام گذاشتن به کارمندان اصلی اساسی است، بسیاری از آنها این اصل را رعایت نمی کنند یا در اجرای آن ناتوانند. اگر شما جزو این دسته از مدیران هستید، لازم است مراحلی را که بررسی می کنیم، در نظر داشته باشید:
بازخورد کارمندان را درباره بهترین رفتارهایتان ارزیابی کنید. این تکنیک که نخستین بار توسط «لورا رابرت» و همکارانش مطرح شد به شما کمک می کند محترمانه ترین رفتارهای خود را مورد ارزیابی قرار دهید. در این باره نظرسنجی کنید.
این نظرسنجی می تواند از طریق ایمیل انجام شود. به 10 نفر از همکاران، دوستان یا حتی اقوام خود ایمیل بزنید و از آنها درباره بهترین برخوردهایی که تا به حال از شما دیده اند، سوال کنید. بپرسید که چه زمان هایی از شما چنین برخوردهایی دیده اند و این رفتارها چه بوده اند؟ پس از گردآوری بازخوردها، داده های جمع آوری شده را خلاصه و بر اساس موضوع طبقه بندی کنید. مثلا می توانید جدولی تهیه کنید که ستون های آن را ویژگی های مشترک یا شباهت ها، نمونه هایی از رفتارها و افکارتان تشکیل می دهند. می توانید برای جذاب تر شدن این فرآیند از سایت Wordle.net کمک بگیرید. پس از اتمام جدول رفتارها، به دنبال الگوها بگردید. کی و کجا، چگونه و با چه کسی شما بهترین شکل رفتاری خود را بروز داده اید. از قوه ادراک خود برای تقویت رفتارهای خوبتان استفاده کنید. درباره موقعیت هایی که در آن، شما بهترین هستید، بیشتر فکر کنید. مهارت ارتباطی خود را افزایش دهید.
نقاط ضعف خود را کشف کنید. برای ارزیابی خودتان، تنها بررسی رفتارهایی که به ایجاد احترام متقابل منجر می شوند کافی نیست بلکه لازم است به نقاطی که نیازمند اصلاح هستند نیز توجه داشته باشید. نقاط ضعف شما کدام ها هستند؟ چند تن از همکاران مورد اعتماد خود را که خیرخواه شما و سازمان هستند انتخاب کنید. اینها افرادی اند که مطمئنید درباره شما صریح و صادقانه اظهار نظر می کنند. حالا از آنها بخواهید بگویند که با سایرین چگونه رفتار می کنید. در انجام چه کارهایی موفقید؟ کدام رفتارهایتان می تواند از این بهتر باشد؟ به صحبت هایشان با دقت گوش کنید.

طراحی سایت طراحی سایت طراحی سایت طراحی سایت طراحی سایت طراحی سایت
به عنوان مثال، اقدامات ستوان «کریستوفر مانینگ» یک افسر نیروی دریایی را در نظر بگیرید. او سیستم هایی را برای دریافت مداوم بازخورد طراحی کرده است که از طریق نظرسنجی به طیف وسیع تری از بازخوردها دسترسی داشته باشد. با کمک این بازخوردها او نه تنها می تواند سازمان و عملکرد خود را به عنوان یک مدیر ارتقا دهد بلکه با بهره گیری از آن رضایتمندی کارکنان را نیز به میزان قابل توجهی افزایش داده است. در هیچ یک از این نظرسنجی ها نام کارمندان درج نمی شود.
او همچنین سیاستی موسوم به سیاست «درهای باز» را در پیش گرفته است که به کارکنان این امکان را می دهد تا در هر زمانی از ساعات اداری به مدیر خود دسترسی داشته باشند. او همچنین انتقادات سازنده را ارج می نهد و برای فرد منتقد تسهیلاتی چون حضور در دوره های آموزشی یا کنفرانس ها یا ساعات مرخصی اضافی قائل می شود. او به طور مداوم با معاون یا معاونان خود ملاقات می کند. همین ملاقات های مکرر و ارزیابی بازخوردهای آنها به او کمک کرده اند تا مهارت های خود را تقویت کند. فایده این اقدامات چیست؟ به لطف این فعالیت ها او دریافته که کسانی که به او گزارش می دهند تمایل به مشارکت بیشتر داشته و برای او احترام بیشتری قائل هستند.
اما اگر شما مایل نیستید شخصا عمل نظرسنجی را انجام دهید از یکی از معاونان مورد اعتماد خود بخواهید تا این مسوولیت را بر عهده بگیرد و نحوه عملکرد شما (اینکه متمدنانه رفتار می کنید یا خیر و در چه شرایطی رفتار نامناسب از خود بروز می دهیدرا بسنجد.
از یک مربی بخواهید تا به شما کمک کند. یک مربی می تواند با بررسی نظرسنجی ها یا مصاحبه با کارکنان، نقاط ضعف نهفته در شما را کشف کرده و با زیر نظر داشتن شما در جلسات و رویدادهای مهم، نکات ظریفی چون مهارت های غیرکلامی را نیز ارزیابی کند. یک مربی خبره همچنین می تواند مفروضات، تجربیات و ویژگی های فردی که شما را به بروز رفتار غیرمتمدنانه سوق می دهند، کشف کند.
مشخصا سوال کنید که چگونه می توانید رفتار خود را اصلاح کنید. وقتی دریافتید که «دقیقا» کدامیک از رفتارهای شما نیازمند اصلاحند، اطلاعاتی را درباره «چگونگی» ایجاد این تغییرات از سایرین جمع آوری کنید. این روش که به روش کنترل بازخورد یا feedforward مشهور است و نخستین بار توسط «مارشال گلداسمیت» مطرح شده، بهترین راه برای جمع آوری جزئیات ایده ها برای بهبود یا اصلاح یک رفتار است. این فرآیند شامل این مراحل است:
۱. هدف خود را به طور واضح اما به سادگی برای هر کسی که می شناسید، شرح دهید.
۲. از آنها بخواهید به شما دو پیشنهاد ارائه کنند. ترغیبشان کنید تا از ایده های خلاقانه استفاده کنند.
۳. با دقت به صحبت هایشان گوش کنید. پیشنهاداتشان را بنویسید.
۴. در جواب بگویید «متشکرم». پاسخ دیگری لازم نیست، نه بهانه ای بیاورید و نه حالت تدافعی به خود بگیرید.
۵. همین روش را با افراد دیگر نیز امتحان کنید.
از اعضای تیم خود کمک بگیرید. یکی از تغییراتی را که لازم است در رفتار خود ایجاد کنید، در نظر بگیرید و پس از مدتی از اعضای تیم خود بخواهید تا بگویند آیا در تغییر رفتار خود موفق بوده اید یا خیر. به عنوان مثال پس از یک جلسه کاری از اعضا بپرسید که آیا تغییرات شما محسوس است یا خیر.
یکی از نزدیکانم، «کارن» از اعضای تیم خود خواست تا کمک کنند یکی از رفتارهایش را اصلاح کند. او گرچه کارمند با استعدادی بود اما عادت نداشت حرف کسی را تا آخر گوش کند. در جلسات او مکررا حرف همکاران خود را قطع می کرد و همین باعث شده بود اعضای تیم از دست او به ستوه آیند. مربی او، از او خواست تا با به کارگیری یک تکنیک ساده، این الگوی رفتاری نادرست را تغییر دهد. (براساس این تکنیک هر زمان که کارن احساس می کرد می خواهد حرف کسی را قطع کند، یک لحظه مکث می کرد و به جایش با انگشت خود ضربات آهسته می زد. مربیان دیگر نیز تکنیک های مشابهی ارائه داده بودند، مثل شمردن تا 10). او اعضای تیم خود را در جریان گذاشت و پس از گذشتن چند جلسه کاری، از آنها خواست تا میزان پیشرفت او را ارزیابی کنند. بدین ترتیب هنجاری شکل گرفت که کاربرد آن از جلسات گفت وگو فراتر رفت و به اصلی تبدیل شد که بر اساس آن اعضای تیم به یکدیگر اعتماد و از پیشرفت یکدیگر حمایت کردند.
رفتارهایتان را ثبت کنید. دفتری تهیه کنید و بنویسید چه زمانی، کجا و چرا بهترین رفتارهای خود را بروز داده اید و در چه شرایطی غیرمتمدنانه رفتار کرده اید. موقعیت هایی را که موجب می شوند کنترل خود را از دست بدهید، شناسایی کنید. «مانیکا»، یکی از مدیرانی که سابقه همکاری با او را داشتم، احساس می کرد که در ساعات پایانی کار نمی تواند رفتار و گفتار خود را کنترل کند و به سادگی از کوره در می رود. او هر روز صبح ساعت ۵ از خواب بیدار می شد و طبیعتا تا غروب تمام انرژی او تحلیل رفته بود و در نتیجه در مکالمات و مکاتبات خود نمی توانست محترمانه رفتار کند. پیش از آنکه دفتری تهیه کند و آنچه طی روز بر او می گذشت را در آن بازتاب دهد، از عمق ماجرا خبر نداشت و نمی دانست باید انرژی و ساعات کار خود را مدیریت کند. او اما حالا رفتار خود را کاملا زیر نظر دارد. او هنگام روبه رو شدن با شرایط چالش برانگیزی چون بحث و جدل ها یا مسائلی که نیاز به تامل بیشتر دارند، صبر می کند و بررسی موضوع را به روز بعد موکول می کند.
ثبت رفتارها به شما کمک می کند تا برای پرهیز از رفتارهای دور از شأن و مسلط بودن بر خود استراتژی تعیین کنید و نهایتا به «خودِ متمدنتان» نزدیک تر شوید. پس از به کارگیری برخی از این استراتژی ها ببینید آیا این اتفاق افتاده است یا خیر. پیشرفت های خود را مو به مو بررسی کنید.
البته این یک جاده یک طرفه نیست و در حین اینکه خود و رفتارتان با سایرین را تحت کنترل دارید و برای اصلاح رفتارهای نادرست خود تلاش می کنید، از اعضای تیم خود نیز بخواهید همین عمل را انجام دهند. با اعضای تیم خود به بحث بنشینید و به دنبال راه هایی بگردید که احترام متقابل ایجاد می کنند. شرایطی را که در آنها خود و همکارانتان با یکدیگر غیرمتمدنانه رفتار کرده اید شناسایی کنید و ببینید چگونه می توانستید بهتر باشید. به دنبال پاسخ این سوال بگردید که رعایت احترام برای تیم کاری شما چه نتایج مثبتی را به دنبال دارد. زمانی که یک هنجار رفتاری شکل گرفت، به رعایت آن متعهد باشید. هرکدام می توانید مربی خود باشید و به خود و یکدیگر کمک کنید تا عملکرد تیمتان افزایش یابد.
کلید رفتار متمدنانه، رسیدن به خودشناسی و خودآگاهی است. اگر از رفتار خود آگاه باشید می توانید آن را به گونه ای تغییر دهید که نفوذ و کارآمدی شما را در سازمان افزایش دهد. گاهی اقدامات کوچک به نتایج بزرگ منجر می شوند. رفتار متمدنانه شما همانند یک آبشار در سراسر سازمان جریان می یابد و همه را سیراب می کند.

طراحی سایت طراحی سایت طراحی سایت طراحی سایت طراحی سایت طراحی سایت



:: بازدید از این مطلب : 305
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : چهار شنبه 27 فروردين 1399 | نظرات ()
نوشته شده توسط : dr

 

مبادی آداب بودن، تنها به نفع شما نیست، به نفع تمامی کسانی است که دور و بر شما هستند. پس از مطالعه رفتار و نظرسنجی از بیش از بیست هزار کارمند، دریافتم که به عنوان مدیر یک سازمان اگر به دنبال ایجاد حس تعهد و همکاری در کارکنان خود هستید، لازم است به چندین اصل پایبند باشید که مهم ترین آنها اصل «احترام» است.

 

تحقیقات نشان داده است که هیچ عاملی به اندازه احترام گذاشتن به کارمندان در رفتار آنها تاثیر ندارد.
طی بیست سال گذشته هزینه های ناشی از بی توجهی به تمدن و مزایای متمدن بودن را مطالعه کرده ام. طی این تحقیقات دریافتم که به طور کلی متمدن بودن به نفع همه است، نفوذ و کارآیی شما را افزایش می دهد و اگر متمدن باشید، شما را به عنوان یک مدیر، آسان تر می پذیرند.

article_image_one_206.jpg

حتی عواملی چون در نظر داشتن کارمندان، قدرشناسی از آنها، ارائه بازخوردهای مفید به آنها و حتی ایجاد فرصت های آموزشی و یادگیری نیز به اندازه عامل احترام تعیین کننده نیستند. اما با وجود اینکه مدیران به خوبی می دانند که احترام گذاشتن به کارمندان اصلی اساسی است، بسیاری از آنها این اصل را رعایت نمی کنند یا در اجرای آن ناتوانند. اگر شما جزو این دسته از مدیران هستید، لازم است مراحلی را که بررسی می کنیم، در نظر داشته باشید:
بازخورد کارمندان را درباره بهترین رفتارهایتان ارزیابی کنید. این تکنیک که نخستین بار توسط «لورا رابرت» و همکارانش مطرح شد به شما کمک می کند محترمانه ترین رفتارهای خود را مورد ارزیابی قرار دهید. در این باره نظرسنجی کنید.
این نظرسنجی می تواند از طریق ایمیل انجام شود. به 10 نفر از همکاران، دوستان یا حتی اقوام خود ایمیل بزنید و از آنها درباره بهترین برخوردهایی که تا به حال از شما دیده اند، سوال کنید. بپرسید که چه زمان هایی از شما چنین برخوردهایی دیده اند و این رفتارها چه بوده اند؟ پس از گردآوری بازخوردها، داده های جمع آوری شده را خلاصه و بر اساس موضوع طبقه بندی کنید. مثلا می توانید جدولی تهیه کنید که ستون های آن را ویژگی های مشترک یا شباهت ها، نمونه هایی از رفتارها و افکارتان تشکیل می دهند. می توانید برای جذاب تر شدن این فرآیند از سایت Wordle.net کمک بگیرید. پس از اتمام جدول رفتارها، به دنبال الگوها بگردید. کی و کجا، چگونه و با چه کسی شما بهترین شکل رفتاری خود را بروز داده اید. از قوه ادراک خود برای تقویت رفتارهای خوبتان استفاده کنید. درباره موقعیت هایی که در آن، شما بهترین هستید، بیشتر فکر کنید. مهارت ارتباطی خود را افزایش دهید.
نقاط ضعف خود را کشف کنید. برای ارزیابی خودتان، تنها بررسی رفتارهایی که به ایجاد احترام متقابل منجر می شوند کافی نیست بلکه لازم است به نقاطی که نیازمند اصلاح هستند نیز توجه داشته باشید. نقاط ضعف شما کدام ها هستند؟ چند تن از همکاران مورد اعتماد خود را که خیرخواه شما و سازمان هستند انتخاب کنید. اینها افرادی اند که مطمئنید درباره شما صریح و صادقانه اظهار نظر می کنند. حالا از آنها بخواهید بگویند که با سایرین چگونه رفتار می کنید. در انجام چه کارهایی موفقید؟ کدام رفتارهایتان می تواند از این بهتر باشد؟ به صحبت هایشان با دقت گوش کنید.

طراحی سایت طراحی سایت طراحی سایت طراحی سایت طراحی سایت طراحی سایت
به عنوان مثال، اقدامات ستوان «کریستوفر مانینگ» یک افسر نیروی دریایی را در نظر بگیرید. او سیستم هایی را برای دریافت مداوم بازخورد طراحی کرده است که از طریق نظرسنجی به طیف وسیع تری از بازخوردها دسترسی داشته باشد. با کمک این بازخوردها او نه تنها می تواند سازمان و عملکرد خود را به عنوان یک مدیر ارتقا دهد بلکه با بهره گیری از آن رضایتمندی کارکنان را نیز به میزان قابل توجهی افزایش داده است. در هیچ یک از این نظرسنجی ها نام کارمندان درج نمی شود.
او همچنین سیاستی موسوم به سیاست «درهای باز» را در پیش گرفته است که به کارکنان این امکان را می دهد تا در هر زمانی از ساعات اداری به مدیر خود دسترسی داشته باشند. او همچنین انتقادات سازنده را ارج می نهد و برای فرد منتقد تسهیلاتی چون حضور در دوره های آموزشی یا کنفرانس ها یا ساعات مرخصی اضافی قائل می شود. او به طور مداوم با معاون یا معاونان خود ملاقات می کند. همین ملاقات های مکرر و ارزیابی بازخوردهای آنها به او کمک کرده اند تا مهارت های خود را تقویت کند. فایده این اقدامات چیست؟ به لطف این فعالیت ها او دریافته که کسانی که به او گزارش می دهند تمایل به مشارکت بیشتر داشته و برای او احترام بیشتری قائل هستند.
اما اگر شما مایل نیستید شخصا عمل نظرسنجی را انجام دهید از یکی از معاونان مورد اعتماد خود بخواهید تا این مسوولیت را بر عهده بگیرد و نحوه عملکرد شما (اینکه متمدنانه رفتار می کنید یا خیر و در چه شرایطی رفتار نامناسب از خود بروز می دهیدرا بسنجد.
از یک مربی بخواهید تا به شما کمک کند. یک مربی می تواند با بررسی نظرسنجی ها یا مصاحبه با کارکنان، نقاط ضعف نهفته در شما را کشف کرده و با زیر نظر داشتن شما در جلسات و رویدادهای مهم، نکات ظریفی چون مهارت های غیرکلامی را نیز ارزیابی کند. یک مربی خبره همچنین می تواند مفروضات، تجربیات و ویژگی های فردی که شما را به بروز رفتار غیرمتمدنانه سوق می دهند، کشف کند.
مشخصا سوال کنید که چگونه می توانید رفتار خود را اصلاح کنید. وقتی دریافتید که «دقیقا» کدامیک از رفتارهای شما نیازمند اصلاحند، اطلاعاتی را درباره «چگونگی» ایجاد این تغییرات از سایرین جمع آوری کنید. این روش که به روش کنترل بازخورد یا feedforward مشهور است و نخستین بار توسط «مارشال گلداسمیت» مطرح شده، بهترین راه برای جمع آوری جزئیات ایده ها برای بهبود یا اصلاح یک رفتار است. این فرآیند شامل این مراحل است:
۱. هدف خود را به طور واضح اما به سادگی برای هر کسی که می شناسید، شرح دهید.
۲. از آنها بخواهید به شما دو پیشنهاد ارائه کنند. ترغیبشان کنید تا از ایده های خلاقانه استفاده کنند.
۳. با دقت به صحبت هایشان گوش کنید. پیشنهاداتشان را بنویسید.
۴. در جواب بگویید «متشکرم». پاسخ دیگری لازم نیست، نه بهانه ای بیاورید و نه حالت تدافعی به خود بگیرید.
۵. همین روش را با افراد دیگر نیز امتحان کنید.
از اعضای تیم خود کمک بگیرید. یکی از تغییراتی را که لازم است در رفتار خود ایجاد کنید، در نظر بگیرید و پس از مدتی از اعضای تیم خود بخواهید تا بگویند آیا در تغییر رفتار خود موفق بوده اید یا خیر. به عنوان مثال پس از یک جلسه کاری از اعضا بپرسید که آیا تغییرات شما محسوس است یا خیر.
یکی از نزدیکانم، «کارن» از اعضای تیم خود خواست تا کمک کنند یکی از رفتارهایش را اصلاح کند. او گرچه کارمند با استعدادی بود اما عادت نداشت حرف کسی را تا آخر گوش کند. در جلسات او مکررا حرف همکاران خود را قطع می کرد و همین باعث شده بود اعضای تیم از دست او به ستوه آیند. مربی او، از او خواست تا با به کارگیری یک تکنیک ساده، این الگوی رفتاری نادرست را تغییر دهد. (براساس این تکنیک هر زمان که کارن احساس می کرد می خواهد حرف کسی را قطع کند، یک لحظه مکث می کرد و به جایش با انگشت خود ضربات آهسته می زد. مربیان دیگر نیز تکنیک های مشابهی ارائه داده بودند، مثل شمردن تا 10). او اعضای تیم خود را در جریان گذاشت و پس از گذشتن چند جلسه کاری، از آنها خواست تا میزان پیشرفت او را ارزیابی کنند. بدین ترتیب هنجاری شکل گرفت که کاربرد آن از جلسات گفت وگو فراتر رفت و به اصلی تبدیل شد که بر اساس آن اعضای تیم به یکدیگر اعتماد و از پیشرفت یکدیگر حمایت کردند.
رفتارهایتان را ثبت کنید. دفتری تهیه کنید و بنویسید چه زمانی، کجا و چرا بهترین رفتارهای خود را بروز داده اید و در چه شرایطی غیرمتمدنانه رفتار کرده اید. موقعیت هایی را که موجب می شوند کنترل خود را از دست بدهید، شناسایی کنید. «مانیکا»، یکی از مدیرانی که سابقه همکاری با او را داشتم، احساس می کرد که در ساعات پایانی کار نمی تواند رفتار و گفتار خود را کنترل کند و به سادگی از کوره در می رود. او هر روز صبح ساعت ۵ از خواب بیدار می شد و طبیعتا تا غروب تمام انرژی او تحلیل رفته بود و در نتیجه در مکالمات و مکاتبات خود نمی توانست محترمانه رفتار کند. پیش از آنکه دفتری تهیه کند و آنچه طی روز بر او می گذشت را در آن بازتاب دهد، از عمق ماجرا خبر نداشت و نمی دانست باید انرژی و ساعات کار خود را مدیریت کند. او اما حالا رفتار خود را کاملا زیر نظر دارد. او هنگام روبه رو شدن با شرایط چالش برانگیزی چون بحث و جدل ها یا مسائلی که نیاز به تامل بیشتر دارند، صبر می کند و بررسی موضوع را به روز بعد موکول می کند.
ثبت رفتارها به شما کمک می کند تا برای پرهیز از رفتارهای دور از شأن و مسلط بودن بر خود استراتژی تعیین کنید و نهایتا به «خودِ متمدنتان» نزدیک تر شوید. پس از به کارگیری برخی از این استراتژی ها ببینید آیا این اتفاق افتاده است یا خیر. پیشرفت های خود را مو به مو بررسی کنید.
البته این یک جاده یک طرفه نیست و در حین اینکه خود و رفتارتان با سایرین را تحت کنترل دارید و برای اصلاح رفتارهای نادرست خود تلاش می کنید، از اعضای تیم خود نیز بخواهید همین عمل را انجام دهند. با اعضای تیم خود به بحث بنشینید و به دنبال راه هایی بگردید که احترام متقابل ایجاد می کنند. شرایطی را که در آنها خود و همکارانتان با یکدیگر غیرمتمدنانه رفتار کرده اید شناسایی کنید و ببینید چگونه می توانستید بهتر باشید. به دنبال پاسخ این سوال بگردید که رعایت احترام برای تیم کاری شما چه نتایج مثبتی را به دنبال دارد. زمانی که یک هنجار رفتاری شکل گرفت، به رعایت آن متعهد باشید. هرکدام می توانید مربی خود باشید و به خود و یکدیگر کمک کنید تا عملکرد تیمتان افزایش یابد.
کلید رفتار متمدنانه، رسیدن به خودشناسی و خودآگاهی است. اگر از رفتار خود آگاه باشید می توانید آن را به گونه ای تغییر دهید که نفوذ و کارآمدی شما را در سازمان افزایش دهد. گاهی اقدامات کوچک به نتایج بزرگ منجر می شوند. رفتار متمدنانه شما همانند یک آبشار در سراسر سازمان جریان می یابد و همه را سیراب می کند.

طراحی سایت طراحی سایت طراحی سایت طراحی سایت طراحی سایت طراحی سایت



:: بازدید از این مطلب : 268
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : چهار شنبه 27 فروردين 1399 | نظرات ()
نوشته شده توسط : dr

 

گاهی وقت ها اشتباهی كه مدیر فروش مرتكب می شود متاسفانه باعث عدم درايت در هنگام شروع كار جدید در يك شركت می شود ،آنها بعد از مدتي در مي يابند كه ابتداي راه را اشتباه رفته اند. و این اکثرا به علت نداستن و دنبال کردن این 5 روشی است ، که در زیر بیان کرده ایم می باشد :

 

  • تمركز بر كمیت مكالمات فروشندگان با مشتریان بالقوه و بالفعل به جای تمركز بر كیفیت مكالمات؛
  • اتلاف وقت دردفتر كار خود به جای ایجاد ارتباط با كاركنان فروش خود؛
  • تصور اینكه چون فردی آموزش دیده است پس می داند كه چگونه ب فروشد؛
  • نداشتن زبان مشترك فروش به منظور تشخیص فرصتها؛
  • تمركز بر روابط بسته و محدود به جای توسعه و بهبود كاركنان فروش.

برنامه كاري خود را بر اساس نكات زير تنظيم كنيد:

مـرحله اول: كاری انجام ندهید

وقتی برای اولین بار مسئولیت بخش فروش را به عهده گرفتید با عجله دست به كار نزنید. زمانی را برای شناخت موقعیت سازمان، جمع آوری اطلاعات درمورد افراد شاغل در بخش فروش و سایر موارد اختصاص دهید.

مرحله دوم: مشكلات خود را تجزیه و تحلیل كنید

برای مثال بزرگترین مشكل من این بود كه افراد بخش فروش من اعتماد به نفس و اعتقاد به خویشتن نداشتند. حتی هیچ گونه موفقیتی را تجربه نكرده بودند و هیچ الگوی موفقی را در پیش روی خود نداشتند كه ادعا كنند «شخص موفقی همچون من در سازمان وجود دارد». شاید فكر كنید كه «آیا نقش من به عنوان مدیر فروش نباید الگویی برای آنها می شد؟»، البته جواب این سوال بلی است ولی الگویی كه شما برای افراد خود تعیین كرده اید كافی نیست زیرا بسیاری از فروشندگان با دید رقابتی به اقدامات همكاران خود نگاه می كردند بنابراین، نیاز به فروشنده ای بود كه نقش رهبری را ایفا كرده و باعث شود رفتارهای موفق در بین اعضای تیم متداول شود.

طراحی سایت طراحی سایت طراحی سایت طراحی سایت طراحی سایت طراحی سایت

article_image_one_205.jpg

مرحله سوم: الگوی نقش موفق تیم خود را پیدا كنید

وقتی در ورزش، شخصی نقش رهبر در تیم را ایفا می كند به او پیشرو گفته می شود. اگر درتیم خود چنین افرادی را دارید آینده موفقی در انتظار شماست. شما به عنوان مدیر فروش باید آنها را از جایگاه مهمشان در تیم آگاه كنید و از آنها بخواهید كه دانش وتجارب خود را به فروشندگان كم تجربه انتقال دهند. متاسفانه به خاطر عدم وجود شخصی كه توانایی رهبری در تیم را داشته باشد من مجبور بودم فروشنده دیگری را استخدام كنم كه الگوی موفق تیم من باشد. مطمئن بودم كه این استخدام می تواند نقش مهمی در مثبت بودن روند عملكرد تیم من داشته باشد.خلاء وجود یك الگوی موفق درتیم با استخدام «يك نفر جديد» پر شد. من به او گفته بودم كه اگر واقعاً از برنامه های من پیروی كند و دقیقاً كــــارهایی را انجام دهد كه من به او می آموزم، در این صورت فرد موفقی خواهدشد. او می دانست كه من روی او حساب می كنم بنابراین، هیچ وقت به عنوان عامل منفی در عملكرد تیم تلقی نشد. بعد از ۴ ماه از استخــدام، عملكرد او به طور فـــــوق العاده ای افزایش یافته بود. می توان گفت كه طرز تفكر در بخش فروش در مورد عملكرد ضعیف یك شبه تغییر پیدا كرده بود و همه می پرسیدند عامل موفقیت «او» چیست و او چه كارهایی انجام می دهد. عملكرد «او» باعث شد دیگران نیز به حركت دربیایند و از حالت رخوت و سستی خارج شوند و حتی بعداً به عملكرد ضعیف خود اعتراف كنند.

مرحله چهارم: عملكرد متوسط فروش را قبول نكنید

افرادی كه دارای عملكرد ضعیف هستند به طرق ناكارآمدی به كار خود ادامه می دهند. شاید مدیر نخواهد به یك استخدام و جایگزینی دست بزند و از مقابله و رویارویی اجتناب كند، درحالی كه این كار اشتباه بزرگی است. یك مدیر فروش موفق عملكرد فروش ضعیف را تحمل نمی كند بلكه درعوض با ارائه نقش مربیگری و آموزش به ارتقای عملكرد افراد می پردازد. یكی از كارهایی كه مدیر می تواند انجام دهد انتخاب افراد موفق از میان بخشهای دیگر است. در این صورت افرادی كه دارای عملكرد ضعیفی هستند دو را ه چاره بیشتر در پیش رو ندارند:
۱ - یا خود را به انجام رفتارها و فعالیتهای ضروری متعهد سازند و یا اینكه
۲ - فوراً شركت را ترك كنند.
اگر فكر می كنید نیاز به شخصی دارید كه هنوز او را استخدام نكرده اید زود دست به كار شوید و این فرد را از میان بخشهای دیگر انتخاب كنید.

مرحله پنجم: معیارهای عملكرد را تعیین كنید

شما باید انتظارات خود را بیان كنید و معیارهای مطابق با رفتار، فعالیت و نتایج موردنظر خود را تعییـــن كنیـد. برای مثال، یك معیار رفتاری می تواند این باشد كه هر روز قبل از ساعت ۸ صبح سركار خود حاضر باشید. یكی از معیارهای فعالیت می تواند این باشد كه بایستی حداقل ۲۵ مكالمه تلفنی در روز انجام شود و یك معیار مبتنی بر نتیجه می تواند این باشد كه با افزایش تجربیات فروش كاركنان، شركت باید به ازاي هر ويزيتور هر ماه 10.000.000 تومان افزايش داشته باشد.پیشنهاد می كنم كه برای معیارهای مبتنی بر نتیجه دو نوع معیار تعیین كنید. اولین معیار باید مربوط به حداقل سطح ابقاء شغل باشد. به عنــــوان مثال، فروشندگانی كه عملكرد فروش شان در سه ماه پیاپی پایین تر از حداقل سطح عملكرد باشد باید جابجا شوند و در صورتی كه در فصل بعدی فروش مربوط به آن شخص افزایش نیافت دراین صورت آن فرد را بایداخراج كرد و دومین معیار عملكرد می تواند رسیدن به سطح فروش بالاتر باشد.

مرحله ششم: افرادی كه عملكرد آنها پایین تر از حداقل استاندارد است را اخراج كنید

ممكن است كارمندان شما تعجب كنند و از خود بپرسنـــد كه «آیا شما واقعاً این كار را انجام داده اید؟» اخراج اولین نفر این پیام آشكار را به گوش همه خواهدرساند كه «عملكرد كاهش یافته است».

مرحله هفتم: هرچه می توانید در نقش مربی ظاهر شوید

مانند كسانی نباشید كه دلشان را به رئیس بودن و میز ریاست خوش كرده اند. از پشت میز خود بیرون بیایید و با تیم خود شروع به كار كنید، زیرا این كار تنها عامل رشد و موفقیت شركت و كاركنان شما خواهدبود.

مرحله هشتم: مفهوم كیفیت بهتر زندگی را ترویج كنید

این كار بسیار جذاب است. ما یك سری از مباحث را مطرح كردیم كه باعث می شد افراد بر روی اهداف تیمی متمركز شوند. برای مثال، اگــر به اهداف بخش فروش دست پیدا می كردیم برنامه ای را پیاده می كردیم كه در آن نیروهای فروشی كه به سطح استانداردهای فردی دست یافته بودند بصورت يك تيم معرفی می شدند. بنابراین، حس فعالیت و دستیابی به سطوح بالای عملكرد درمیان افراد تیم ایجاد می شد. نتیجه این اقدامات این بود كه میانگین فروش هریك از افراد دو برابر شد و جابجایی افراد در حدود ۴۵ درصد كاهش یافت.

مرحله نهم: خواسته های هریك از كاركنان فروش خود را شناسایی كنید

هریك از افراد عوامل انگیزشی خاص خود را دارند. شما باید خواسته های افراد خود را شناسایی كرده و به آنها كمك كنید تا به خواسته های خود دست پیدا كنند. با تك تك افراد خود بنشینید و سعی كنید مشخص سازید كه خواسته های آنها از سازمان چیست و اهداف بیرون از سازمان آنها چه چیزی است؟ چگونه می توانید دررسیدن به اهداف و خواسته ها به آنها كمك كنید؟ برای مثال، یكی از افراد فروشنده تیم درنظر دارد خانه بخرد، درحالی كه دیگری درنظر دارد در یكی از ۱۰ تیم برتر گلف درجهان بازی كند، دو هدف كاملاً متفاوت، ولی این افراد می توانند با تلاش خود و با همفكری شما به این اهداف برسند.

طراحی سایت طراحی سایت طراحی سایت طراحی سایت طراحی سایت طراحی سایت



:: بازدید از این مطلب : 279
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : چهار شنبه 27 فروردين 1399 | نظرات ()